سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غیر از خدا -
اساس حکمت مدارا کردن با مردم است . [امام علی علیه السلام]

 

سلام . امروز می خوام یه تیکه از یه شعر واقعا شاهکار (حداقل به نظر خودم) رو واستون بذارم که از آقای ناصر فیض است . فقط برای پیشرفت این بلاگ خواهشا نظر یادتون نره.

خانه ام روزی در اینجا بود و نیست
آنطرف همسایه ما بود نیست

می شناسم این در و دیوار را
این خراب آباد و این آوار را

یک شب اینجا باغ پولکهاش سوخت
کودک من با عروسکهاش سوخت

کودک من قصه ها را دوست داشت
«هیچ کس غیر از خدا را دوست داشت»

گفتگو از میش بود آنشب که گرگ
قصه را دزدید از مادربزرگ

کودکم در هول جنگل مانده بود
گرگ ، دست کودکم را خوانده بود

بید بود و باد و باران و تبر
کوه می لرزید و جنگل شعله ور

در همان شب کودکم را گرگ نیز
برد مثل قصه مادربزرگ

می شناسم این همان باغ من است
این مصیبت نامه داغ من است

پیش از این با دستهای خسته ام
کوله بارم را همین جا بسته ام

وقتی از فریاد شبهای جنوب
خون ، شتک میزد به دامان غروب

خانه ام در زیر باران آب شد
کودکم از تشنگی بی تاب شد

آب تا زانو ، پلی با ما نبود
عید بود اما گلی با ما نبود

هر چه کردم غم فراموشم نشد
غربتم همسنگ آغوشم نشد


 



 
نویسنده:  |  یکشنبه 86 آبان 13  ساعت 6:13 عصر 

    همه دار و ندار پریشان
درآمد واقعی از اینترنت
آغازی جدید
آخرین سخن
داستان
اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی
کاریکلماتور 7
نه قانونی و نه منطقی
سبک عراقی
سبک خراسانی
[عناوین آرشیوشده]